با تحقیق در مورد مرگ های مرموز تعدادی از حیوانات مزرعه ، دامپزشک راک هانسن کشف می کند که شهرش در مسیر پناهندگان مهاجرت قرار گرفته است. قبل از اینکه او بتواند اقدامی کند ، خیابان ها توسط عنکبوت های قاتل غلبه می کنند و گروه کوچکی از مردم قومی را در یک هتل دور افتاده به دام می اندازند
Investigating the mysterious deaths of a number of farm animals, vet Rack Hansen discovers that his town lies in the path of hoards of migrating tarantulas. Before he can take action, the streets are overrun by killer spiders, trapping a small group of towns folk in a remote hotel.
یک مرد جوان که برای مونشین ها مشروب می کند، علیه یک باند رقابتی از مونشین ها می آید که قصد دارند از او خلاص شوند و عملیات خود را انجام دهند
A young man who hauls liquor for moonshiners comes up against a competing gang of moonshiners who intend to get rid of him and take over his operation.
هنگامی که یک آتش سوزی بزرگ در یک میدان نفتی در ناحیه صحرای صحرا بوجود می آید، یک آمریکایی که متخصص در مبارزه با آتش سوزی های نفتی و تیمش است، برای خروج از آن دعوت شده است. همانطور که آتش خاموش است از کنترل، متخصص می یابد که او نه تنها باید آتش سوزی اما حرص و طمع و فساد سیاسی نیز
When a huge fire erupts at an oil field in the wilds of the Sahara Desert, an American who specializes in fighting oil-field fires and his team are called in to put it out. As the fire rages out of control, the expert finds that he not only has to battle the fire but greed and political corruption as well.
شمشیر احساساتی تنها یک شمشیر قهرمانانه را با پیچ و تاب به تصویر می کشد. اسلحه مجتمع ادیپ با محبوب TI Lung بازی می کند، یک قهرمان با ضعف است؛ او نوشید، در نتیجه از دست دادن دوست دختر خود را از طریق افتخار فریب. در نهایت زمان بازپرداخت آن است
The Sentimental Swordsman epitomizes the lone, virtuous, heroic swordsman with a twist. The Oedipus complexed swordsman played by the popular Ti Lung, is a hero with weaknesses; he drinks, thereby losing his girlfriend via tricked honor. It's finally payback time.
سوسی بنیون برای دستیابی به مهارت های باله خود به آلمان سفر می کند. او در باران ریختن به دانشکده رقص تانز می آید و پس از دیدن زن دیگری از مدرسه فرار می کند. او صبح روز بعد را باز می کند و این زمان اجازه می دهد. او می داند که زن جوان که او را دید از فرار از شب گذشته، پت هینگل، مرده است. چیزهای عجیب به زودی آغاز می شوند. سویزی بیمار می شود و بر روی یک رژیم خاص قرار می گیرد؛ مدرسه با قارچ آلوده می شود؛ برای تلفن های موبایل عجیب و غریب؛ و دانیل، پیانیست، توسط سگ خود کشته شده است. کمی تحقیق نشان می دهد که مدرسه باله بعدها یک جادوگر جادوگر بود - و همانطور که سوسی یاد می گیرد هنوز هم وجود دارد
Suzy Bannion travels to Germany to perfect her ballet skills. She arrives at the Tanz dance academy in the pouring rain and is refused admission after another woman is seen fleeing the school. She returns the next morning and this time is let in. She learns that the young woman she saw fleeing the previous evening, Pat Hingle, has been found dead. Strange things soon begin to occur. Suzy becomes ill and is put on a special diet; the school becomes infested with maggots; odd sounds abound; and Daniel, the pianist, is killed by his own dog. A bit of research indicates that the ballet school was once a witches' coven - and as Suzy learns, still is.
راجش متعلق به یک خانواده ثروتمند بود که پدرش تمام پس اندازهای خود را از آفریقا به الماس تبدیل کرد و آن را در کمربند مخفی کرد و به هند بازگشت و به آنجا رسید که به دنبال باند قاچاقچیان از طریق حمله قلبی می گذشت و کمربند را به غریبه Kishorilal برای دادن آن به راجشه. برای فرار از قاچاقچیان Kishorilal کمربند را در یک جعبه ابزار چرخه با اسم های اسکانیک اسکن می کند. SK.Kishorilal و رام کومار تصمیم به ازدواج با بچه های خود Sanjay (SK) و Sunita در دوران کودکی. اما سال بعد Kishorillal یک مرد ثروتمند است و وعده خود را از دست می دهد زیرا رام کومار هنوز ضعیف است. راجش توسط مانژیت و سادآغار سینگ گفته است که الماس هایش با کیارشیلال است و او را مجبور می کند دخترش Sunita را وانمود کند که منجیت است. ساناجی شروع می کند به عنوان یک مدیر برای راکش کار می کند و Sunita در حال ملاقات با او است. او خیانت را از Sunita احساس می کند، زیرا راجش وارد زندگی اش شده است و وانمود می کند او و هر دو در عشق می افتد. اما حقیقت به زودی بیرون می آید و Rajesh نیز بی اطلاع است که
Rajesh belonged to a wealthy family his father turned all his savings from Africa into diamonds and hid it in a belt and was returning to India where he is followed by gang of smugglers he passes away due to heart attack and gives the belt to a stranger Kishorilal to give it to Rajesh.In order to escape from the smugglers Kishorilal hides the belt in a cycle tool box with initials as SK.Kishorilal and Ram Kumar had decided to marry their kids Sanjay (SK) and Sunita in childhood.But years later Kishorillal is a wealthy man and breaks his promise as Ram Kumar is still poor.Rajesh is told by Manjeet and Saudagar Singh that his diamonds are with Kishorilal and to get them back he would have to woo his daughter Sunita pretending to be as Manjeet.Sanjay starts to work as a manager for Rakesh and Sunita is about to meet him.He feels betrayal from Sunita as Rajesh entered her life and pretends to be him and both fall in love.But the truth soon comes out and Rajesh is also unaware that ...