هنرمند آرشیو شورانگيز طباطبايی

شبگرد (رضا بیک‌ایمانوردی)، که مردی لال است، شوکت (شورانگیز طباطبایی) را، که خوانندهٔ کاباره است، از دست چند مرد می‌رهاند و به خانه محقر خود می‌برد…

سهراب با همکاری دوستانش به گاوصندوق کارخانهٔ عمویش آقای گرامیان دستبرد می‌زند، و وانمود می‌کند که رضا، داماد گرامیان و مدیر کارخانه، مقصر است...

رضا (رضا بیک ایمانوردی) و گل آقا (سیدعلی میری) از کودکی با هم دوست هستند. گل آقا پلیس است و رضا معروف به رضا کج دست یک دزد سابقه دار است و با زری (شورانگیز طباطبایی) و حسنی بردار کوچکش در یک خانه زندگی می‌کنند. رضا بعد از یک دزدی به دست گل آقا دستگیر می‌شود ودر زندان با علی (منوچهروثوق) آشنا می‌شود

دختر زیبای یک خانواده‌ی طبقه‌ی متوسط مورد توجه سه مرد است یک حاجی پولدار که همسر دارد یک قصاب و جوانی دانشجو...

علی و جلیل رحمت طلب والدین خود را در حادثه ای از دست می دهند و تنها می مانند. علی با قطعه عکسی از خود و برادرش جلیل را ترک می کند. جلیل با مردی به شهر می رود و عکسی مشابه از عکاس خانه تحویل می گیرد. سال ها می گذرد و آن دو بزرگ می شوند ...

اکبر به تازگی شغل خود را از دست داده است که با یک زن توریست خارجی به نام کاترین آشنا می شود و به عنوان راهنمای او مشغول به کار می شود. از آنجایی که همسرش و همکاران سابقش سعی می کنند به رابطه جدید او پایان دهند، این مشکل دردسرساز است.

علی پزشک است که پس از خودکشی ، سیما را نجات می دهد. آنها عاشق می شوند اما هنگامی که علی به اشتباه تصور می کند که به او خیانت کرده است ، عاشق می شوند.

در خلاصه داستانی که یا از سوی تیم رسانه‌ای اثر و یا توسط دیگر رسانه‌ها درباره داستان کلک نزن خوشگله منتشر شده است، می‌خوانیم: «"کاظم" بارفروش تهرانی برای انجام کاری رهسپار اهواز می‌شود و نامزد خود را به "غلام" که از دوستان مورد اعتمادش است، می‌سپارد. در راه اهواز اتومبیل کاظم به دره‌ای سقوط می‌کند و آتش می‌گیرد. پس از چندی دختر با مردی به نام غلام که صفاتی مشابه کاظم دارد ازدواج می‌کند.