هنرمند آرشیو سوفیا لورن

در یکی از رفت و آمدهای معمول هفتگی آنها در شهر ، دو غریبه کاملاً کامل - دکتر الک هاروی ، پزشک محترم حومه شهر و آنا جسون ، یک خانم خانه دار از طبقه متوسط - ناخواسته عشق پیدا می کنند ، وقتی کمی خاک وارد چشم آنا شود و دکتر خوب به کمک او می آید. علی رغم اینکه هر دو با دیگران ازدواج کرده اند ، این تعامل زودگذر اما قدرتمند زمینه را برای یک رابطه عاشقانه غیرقابل پیش بینی وابسته به عشق شهوانی اما بی نظیر فراهم می کند ، زیرا قرار ملاقات مخفیانه ای به دیگری می رسد. این خیانت شدید عاطفی به کجا می انجامد؟

فیلم حماسی قهرمان افسانه ای اسپانیایی ، رودریگو دیاز د بیوار (چارلتون هستون) ("ال کید" به پیروانش) ، که بدون به خطر انداختن حس احترام دقیق خود ، هنوز هم می تواند ابتکار عمل را بگیرد و مورها را از اسپانیا سوق دهد.

لوکا یک آسیاب اداره می کند و با کارمللا ، همسر زیبایی ازدواج می کند. اما زیبایی همسرش چشم Don Teofilo والی را به خود جلب می کند.

دومنیکو ، یک تاجر موفق ، با نگاهی به دختران است ، وقتی که 17 سال دارد ، رابطه با Filumena را آغاز می کند. او روسپی می شود ، اما معشوقه ای از دومنیکو نیز می شود. سرانجام او را در آپارتمان مستقر كرد و در مشاغل مختلف خود برای او كار می كند. او مخفیانه سه فرزند ، که توسط پرستار بچه ها بزرگ شده اند ، به سر می برد. دومنیکو شروع به برنامه ریزی برای ازدواج با یک کارمند جوان می کند. فیلومنا با تظاهر به مرگ او را به ازدواج فریب می دهد. دومنیکو ازدواج را فسخ کرد. سپس فیلومنا سه فرزند را به او می گوید. او می گوید یکی از فرزندان متعلق به دومنیکو است ، اما نمی گوید کدام یک او است. شما شروع می کنید به این باور برسید که همه بچه ها می توانند او باشند ، و دومنیکو سپس دوباره با Filumena ازدواج می کند ، این بار با کمال میل.

لیزا مکلین ، یک زن ایتالیایی ، در یک کلوپ شبانه در پاریس با همسر آمریکایی خود رابرت دعوا می کند. او روز بعد را به یک سفر کاری ترک می کند و لیزا می گوید که نمی خواهد دوباره او را ببیند. او عصر روز گذشته با یادگیری روزنامه نگار آلن استوارت هنگامی که می آموزد هواپیمای رابرت با هیچ بازمانده سقوط نکرده است. از خواب بیدار شدن از آرامش پس از تشییع جنازه ، لیزا رابرت را در تخت ، مجروح اما زنده می یابد. او با پیچ و تاب و خوشبختی سرنوشت از این تصادف پاک شد. وی اکنون قصد دارد تا بیمه 120،000 دلاری را که در فرودگاه از وی گرفته بود ، جمع کند. وقتی لیزا پول جمع کرد و آن را به او تحویل داد ، سرانجام او را خلاص می کند. او سعی می کند از استوارت مشاوره بگیرد ، اما وی توسط دیوید بارنز جایگزین شده است. زندگی لیزا به یک مصیبت شکنجه تبدیل می شود ، در محل کار ، در خانه ، با یک شوهر فراری و یک عشق رو به رشد به دیوید روبرو می شود ، که به همه چیز مشکوک است. سرانجام کابوس او به پایان می رسد که بالاخره چک می شود و رابرت را ملاقات می کند. وقتی آنها به مرز بلژیک می روند ، او فاش می کند که او هرگز قصد ندارد ...

در هنگ کنگ ، Ogden Mears ثروتمند ، در نزدیکی به انتصاب سفیر عربستان سعودی ، در سفرهای فراتر از اقیانوس اطلس مسافرت می کند و همسرش مارتا را طلاق می دهد. او و دوستش هاروی از دوست قدیمی خود کلارک دعوت شده اند که شب گذشته به همراه سه روس اشرافی به یک کلاب شبانه بروند. اوگدن زیاد می نوشد و شب را با کنتس ناتاشا می گذراند. صبح روز بعد ، هنگام قایقرانی به خانه ، اوگدن می یابد ناتاشا پنهان شده در کابین خود که دارای لباس توپ و بدون اسناد است. این استواری توضیح داد که او می خواهد به ایالات متحده برود و اوگدن نگران حرفه خود است. اما هاروی او را متقاعد می کند که به ناتاشا کمک کند. اوگدن عاشق ناتاشا می شود و او و هاروی ازدواج جعلی بین ناتاشا و نوکرش هادسون ترسیم می کنند. وقتی مهاجرت اسناد ناتاشا را درخواست می کند و مارتا به سوار هواپیما می شود ، اوضاع پیچیده می شود

پادشاه هون ها ، که انبوهی از قبایل و متحدین مختلف ، استپ های آسیایی و هر دو امپراطوری رومی را در حال جارو کشیدن می کردند ، می میرد و تاج و تخت را به دو پسر واگذار می کند. بلدا ، خسته از جنگ و مبارزات گرسنه و خونین ، می خواهد به عنوان متحدین روم در صلح مستقر شود ، برادرش آتیلا تنها به قدرت شمشیر اعتقاد دارد. ژنرال رومی Aethius ، که هون ها و همچنین تبادل گروگان های سابق را می شناسد ، نتوانسته است به صلح واقعی برسد ، اما یک لرزان را که نوید ادای احترام مضاعف است ، خریداری می کند. دربار تضعیف امپراتور والنتینینوس ، از شمال از رم به سمت راونا منتقل شد ، جایی که حاکم واقعی امپراتور مادر - گالا پلاسیدیا ، بیوه یک پادشاه وحشی است ، از عبارات و حبس های اتیهوس ، که هنوز از تصرف قدرت با خواهر والنتینیای هونوریا خودداری می کند ، خودداری کرد. شاهزاده خانم جاه طلب اکنون دست و امپراتوری خود را به عنوان مهریه به آتیلا ارائه می دهد ، فقط آنچه که بلدا امیدوار بود. با صلح در حال صلح ، آتیلا محبوب بلدا را در طی شکار به قتل رساند و انبوهی ها را ترغیب کرد که با او در امپراتوری راهپیمایی کنند. در حالی که بی روح

این داستان از روشهایی است که برای شکست دادن V1 (doodlebug) و V2 (موشک) "اسلحه انتقام جویی" هیتلر به پایان جنگ جهانی دوم استفاده می شود. حتی اگر نازی ها در عقب نشینی بودند ، این سلاح ها می توانستند شکست خود را به پیروزی تبدیل کنند. این فیلم شامل اشاراتی به هانا ریچ است که یک خلبان آزمایش آلمانی در زندگی واقعی بود

سسیرا یک بیوه زیبا و صاحب فروشگاه های مواد غذایی موفق در رم است. جنگ جهانی دوم مواج است و در میان بمب گذاری های روزمره از دختر محبوبش ، روزتا 13 ساله می ترسد. آنها به روستایی که سزارا متولد شده است ، سفر می کنند ، جایی که سسیرا معتقد است که آنها امن تر خواهند بود. در آنجا ، حتی وقتی غذا کم می شود ، خوشحال هستند. یک روشنفکر جوان ، میشل ، عاشق سزارا می شود که برای رفاه دخترش و بقای آنها برای بازگشت پیشرفت های ترسناک او بیش از حد مصرف می شود. با پیشرفت متحدان ، سزارا تصمیم به بازگشت به رم - و در نهایت با وحشت های جنگ روبرو می شود

سه داستان مختلف از اخلاق اجتماعی ایتالیا ارائه شده است. در "آدلینا" ، کارمین سرباتی بیکار و همسرش "آدلینا سربیتی" از طریق آدلینا با فروش سیگارهای بازار سیاه در خیابان زنده می مانند. آنها قادر به پرداخت مبلغ مبلمان خریداری شده خود نیستند (که تحت نام آدلینا است) ، اما می توانند از هنگام اجرای پول یا بازپس گیری مجدد از اجرای حکم اجتناب کنند. آنها برای جلوگیری از محاکمه آدلینا مبنی بر عدم پرداخت ، راه حل طولانی مدت ارائه کرده اند ، اما این راه حل تأثیر عمیقی بر خانواده ، به ویژه کارمین دارد. در "آنا" ، آنا مولتن ، همسر فاسد یک تاجر موفق ، و یک هنرمند به نام رنزو در آستانه یک رابطه هستند. آنا در ازدواج احساس غفلت می کند ، زیرا به نظر می رسد همسرش بیشتر از او نگران موفقیت و پول است. اما یک تصادف رانندگی هر دو آنا و رنزو را نشان می دهد اگر رابطه با یکدیگر واقعاً همان چیزی است که آنها می خواهند. در "مارا" ، مارا روسپی است که از آپارتمان خود کار می کند. او با Umberto دوست جواني است كه به ديدار او مي رود