کودکی از پدر خود دور میافتد و تنها و ناامید زندگیاش را میگذراند.او در جوانی با دختری آشنا میشود که چون او از طفولیت پدرش را گم کرده است.آندو جستجوی عظیمی را برای یافتن پدر آغاز میکنند و پس از یک سلسله ماجرا سرانجام موفق میشوند
وقتی دو جوان فقیر یک مرد ثروتمند را که تصمیم به خودکشی و مراقبت از او گرفته است نجات می دهد ، او درباره بخش دیگر جامعه و زندگی افراد فقیر می آموزد.
When two young poor men save a rich man who has decided to suicide and take care of him, he learns about the other part of the society and poor people's life.
در خانواده مداببر، یک خواست قدیمی وجود دارد که هر بار باعث عواقب خونریزی می شود و همه میراث باید تنها برای پسرانشان باشد. این بار قبل از این که فرزند خود را در قانون برگزار کنیم، سیف تلاش می کند پسر را بکشد. اما پسر Borzu از کشتن توسط یک شکارچی محلی که در کوه Dalahoo کشته شده است نجات داد. همه چیز برای برادرزاده اش Arezoo خواهد رفت اما بعد از 20 سال Borzu عقب است و می خواهد انتقام بگیرد
In Modabber family there is an old will which every time causes bloody consequences and that is all the heritage is should remain for their sons only. This time before the will take place their son in law Seif tries to kill the son. But the son Borzu is saved from getting killed by a local hunter who lives in the mountain Dalahoo. All fortunes will go for their nephew Arezoo but after 20 years Borzu is back and wants to take revenge.